یادداشت

نقش زنان در پشت پرده پیام های بازرگانی (فرهنگ مصرف گرایی)

نقش زنان در پشت پرده پیام های بازرگانی (فرهنگ مصرف گرایی)

تأثیر تبلیغات بر روی جامعه رسانه به عنوان یکی از ارکان زندگی امروز، نقش انکارناپذیری در جامعه پذیری و اعطای نقش به اعضای خود ایفا می کند و به همین دلیل محتوای آن نقشی تأثیرگذار در رسیدن به این هدف برعهده دارد. تصویری که رسانه از زن و نقش وی در ...

مرد قصاب پس از تجاوز گوشت زن را فروخت

یکی از قضات دادگستری نقل می‌کند: در یوسف آباد تهران، خانواده‌ای بود که مرد خانواده، کارمند اداره بود و همسرش رعایت حجاب و شئون اسلامی را نمی‌کرد.
روزی طبق معمول، مرد به اداره می‌رود و زن نیز پس از دادن صبحانه بچه‌ها به قصد خرید گوشت، از خانه بیرون می‌رود. پس از گذشت چند ساعت، بچه‌ها از بازی خسته شده و شروع به گریه می‌کنند و تا آمدن مرد به خانه، نا آرامی بچه‌ها طول می‌کشد.
مرد خانه، سراغ همسر خود را از بچه‌ها می‌گیرد و بچه‌ها می‌گویند که مادر برای خرید گوشت از خانه بیرون رفته و هنوز برنگشته است.
مرد سراغ قصاب محله می‌رود و پرس و جو می‌کند؛ ولی قصاب اظهار بی‌اطلاعی می‌کند. آن مرد پس از تلفن به اقوام و آشنایان، سراغ پاسگاه نیروی انتظامی می‌رود و جریان را تعریف می‌کند. مأموران پس از تحقیقات اولیه، سراغ قصاب رفته و از وی پرسش می‌کنند؛ اما قصاب با قاطعیت تمام، اظهار بی‌اطلاعی کرد.
مأمورین به تفحص در مغازه پرداختند. سپس به زیر زمین که گوسفندان را پس از ذبح به آن جا می‌بردند، رفتند.
هنگام خارج شدن، مأمورین مقداری مو می‌یابند که موها، موی گوسفند نیست و قصاب را برای بازجویی بیشتر به پاسگاه بردند. سرانجام با پی‌گیری‌های دقیق، قصاب به جنایت خود اعتراف کرد:
این زن، همسایه ما بود؛ ولی رعایت پاکدامنی را نمی‌کرد و سر و سینه خود را نمی‌پوشاند و از جمال خوبی هم برخوردار بود. آن روز که به مغازه آمد، به گونه‌ای به خودش رسیده بود که نفس اماره مرا وادار کرد کامی از آن زن بگیرم.
او را برای دیدن گوشت بهتر به داخل مغازه دعوت کردم و به او گفتم: گوشت خوب و مورد پسند شما، پشت یخچال است. وقتی پشت یخچال رفت، او را به زیرزمین کشاندم و با کاردی که در دست داشتم او را تهدید کردم و از او خواستم تن به زنا بدهد، بیچاره می‌لرزید، اما چاره‌ای نداشت.
در پایان به او تجاوز کردم، افکار شیطانی مرا واداشت برای آن که کسی از ماجرا باخبر نشود، او را بکشم. اما باز افکار شیطانی مرا رها نکرد و گوشت زن را جدا کرده، همراه گوشت گوسفندان چرخ کردم و فروختم و استخوان‌ها را نیز در فلان منطقه خاک کردم.
این داستان از بدحجابی زن سرچشمه گرفت. شاید هیچگاه آن زن فکر نمی‌کرد که بدحجابی می‌تواند پایانی چنین تلخ و پرگناه داشته باشد و به تجاوز، قتل، یتیم شدن فرزندان و سرگردانی همسرش بینجامد و نیز چنین عواقبی برای قاتل خود در پی داشته باشد.

گنجینه عفاف

مهدى نصیریان دهزیری

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.